- کامل العیار
کامل عیار، دارای عیار کامل، درست عیار، بی عیب و نقص
معنی کامل العیار - جستجوی لغت در جدول جو
- کامل العیار (مِ لُلْ عِ)
پول بی عیب که عیار و وزن درست داشته باشد. (ناظم الاطباء). تمام عیار. رجوع به کامل عیار شود
- کامل العیار
کامل عیار: درست: زر یا سیم یا مرد کامل عیار: انسان کامل العیار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(مِ عِ)
لغت نامه دهخدا
زر ده دهی. (فرهنگ نظام).
- نقرۀ کامل عیار، نقرۀ خالص. مؤلف تذکرهالملوک آرد: نقرۀ کامل عیار آن است که از سطح قرص نقره بعد از برآمدن از کورۀ قال شاخچه ها به شکل حباب سر میزند، و به همین جهت نقرۀ خالص را شاخدار میگویند. (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 22).
، مجازاً هر کس و چیز بی عیب. (فرهنگ نظام). تمام عیار. (آنندراج). کامل. بی غل و غش. (آنندراج) :
رتبۀ کامل عیاران از محک ظاهر شود
تن به سنگ کودکان ده دامن صحرا مگیر.
صائب (از آنندراج).
رجوع به کامل العیار شود
- نقرۀ کامل عیار، نقرۀ خالص. مؤلف تذکرهالملوک آرد: نقرۀ کامل عیار آن است که از سطح قرص نقره بعد از برآمدن از کورۀ قال شاخچه ها به شکل حباب سر میزند، و به همین جهت نقرۀ خالص را شاخدار میگویند. (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 22).
، مجازاً هر کس و چیز بی عیب. (فرهنگ نظام). تمام عیار. (آنندراج). کامل. بی غل و غش. (آنندراج) :
رتبۀ کامل عیاران از محک ظاهر شود
تن به سنگ کودکان ده دامن صحرا مگیر.
صائب (از آنندراج).
رجوع به کامل العیار شود
فلز و پولی که عیارش کامل و درست باشد تمام عیار. درست عیار، کامل و تمام از هر جهت تمام عیار: (مردی کامل عیار است . {} رتبه کامل عیاران از محک ظاهر شود تن بسنگ کودکان ده دامن صحرا مگیر) (صائب)